جدول جو
جدول جو

معنی فروغ گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

فروغ گرفتن
(دَ زَ دَ)
رونق گرفتن. آراسته شدن:
اگر کشور از من نگیرد فروغ
بگوی، و مگوی ایچ گونه دروغ.
فردوسی.
فروغ از تو گیرد روان و خرد
انوشه کسی کو خرد پرورد.
فردوسی.
، شاد شدن و به چیزی امید بستن:
که من زین سخنها نگیرم فروغ
نگردم به هر جای گرد دروغ.
فردوسی.
، اعتبار یافتن. (یادداشت بخط مؤلف) :
هر آن کس که بسیار گوید دروغ
به نزدیک شاهان نگیرد فروغ.
فردوسی.
رجوع به فروغ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرو گرفتن
تصویر گرو گرفتن
گرو گرفتن، چیزی را به رهن گرفتن، گرو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو گرفتن
تصویر فرو گرفتن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتوا گرفتن
تصویر فتوا گرفتن
پرسیدن رای و نظر فقیه دربارۀ یک مسئلۀ شرعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراغ گرفتن
تصویر سراغ گرفتن
کسی یا چیزی را جستجو کردن و جا و مکان او را از دیگران پرسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
یاد گرفتن، آموختن، گرفتن، تصرف کردن
برداشتن، احاطه کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دُهْ بُ دَ)
مرادف چراغ برافروختن. (آنندراج). چراغ روشن کردن. چراغ سوختن و چراغ برکردن. (آنندراج) (غیاث). روشن کردن چراغ. (ارمغان آصفی) :
بداغ ساده رخان چند سوزم این پسران
مرا چراغ نخواهند بر مزار گرفت.
شانی تکلو (از آنندراج).
رجوع به چراغ روشن کردن و چراغ افروختن و چراغ سوختن شود
لغت نامه دهخدا
(حِ شُ دَ)
خبرپرسیدن. باخبر شدن. در پی شدن. رجوع به سراغ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرود رفتن
تصویر فرود رفتن
داخل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
تصرف و احاطه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرو گرفتن
تصویر گرو گرفتن
چیزی یا شخصی را بعنوان رهن گرفتن رهن ستدن مقابل گرو دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
سخن ناراست گفتن کذب گفتن مقابل راست گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز گرفتن
تصویر فراز گرفتن
پس گرفتن باز گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراغ گرفتن
تصویر سراغ گرفتن
با خبر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
در دست گرفتن بدست گرفتن، تصرف کردن، پایین آوردن، توقیف کردن بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز گرفتن
تصویر فراز گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
پس گرفتن، باز گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
اتخاذ
فرهنگ واژه فارسی سره
پرس وجو کردن، پی جویی کردن، نشان گرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
Lie
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
mentir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
거짓말하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
嘘をつく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
לשקר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
झूठ बोलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
berbohong
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
liegen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
撒谎
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
mentir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
mentire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
mentir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
kłamać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
брехати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
lügen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
лгать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دروغ گفتن
تصویر دروغ گفتن
yalan söylemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی